پذیرش FATFقبل از برداشته شدن تحریمخودکشی است
تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۵۳۴۹۰۲
به گزارش جهان نيوز، محمد باقر قالیباف عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام عصر امروز در نشست علمی تخصصی FATF و مسائل و چالشهای ژئوپلیتیک ایران که در دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، گفت: FATF یک کل است متشکل از مجموعهای از اجزا (سیافتی، پالرمو، وین، مریدا و ...)، بازیگران (دولتها، بانکها، سمنها، اقشار و .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همچنین رویکرد تقلیلگرایانه به موضوع FATF، منجر به شناخت نادرست و در نتیجه تصمیم نادرست میشود.
وی افزود: FATF نشانهای از ظهور یک پدیده بزرگ و تاثیرگذار در زندگی افراد، دولتها، ملتها، سازمانها، سمنها، بانکها و روابط بینالدولی است که البته سه دوره تاریخی از ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۱، از ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۸ و از ۲۰۰۸ تاکنون دارد.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تصریح کرد:FATF در دوره نخست برای مبارزه با پولشویی در حوزه مواد مخدر راهاندازی شد. ابعاد محدودی داشت و مورد اقبال واقع نشد. در دوره دوم و پس از حادثه یازده سپتامبر، FATF وارد مرحله جدیدی شد و با قطعنامه ۱۳۷۳ شورای امنیت و توصیه کشورها به پیوستن به سیافتی، FATF وارد مبارزه با پولشویی به عنوان منبع مالی تروریسم و اشاعه هستهای هم شد. در پی بحران اقتصادی ۲۰۰۸، سومین مرحله حیات و رشد FATF شکل گرفت و استانداردهای بانکداری برای مقابله با ریسکهای اقتصادی توسط این نهاد تهیه و به اعضا توصیه شد. در این مقطع، FATF دیگر خودش را نهاد حامی و ناظر و پشتیبانی کننده نظام مالی یکپارچه جهانی میداند.
وی افزود: نظارت FATF بر تراکنشهای مالی، عام است و شامل همه اعضا و غیر اعضا میشود. به بیان دیگر FATF برای صیانت از نظام یکپارچه مالی جهانی، بر هر آنچه که بتواند نظارت میکند و نظرش را بر همه اعمال میکند.در یک کلام یعنی امنیتی و سیاسی کردن نظام مالی جهان.
قالیباف گفت: عملکرد FATF در سالیان گذشته نشان از یک سازماندهی سیاسی فضا و نظم بینالملل به رهبری آمریکاست. یک مدل از حکمرانی جهانی در حال ظهور است. مدلی که در کنار ابزارهای قدیمیتر، مانند سازمان ملل و شورای امنیت هویت جدید و ویژه خود را دارد. از یک سو داوطلبانه به نظر میرسد، از سوی دیگر کشورها چارهای جز پذیرش آن ندارند.
وی با بیان اینکه این نظم جدید خود را در ۵ سطح بسط میدهد اظهار داشت: در سطح اندیشه، میگوید بین پولشویی، تروریسم، مواد مخدر و اشاعه هستهای رابطه مستقیم وجود دارد، بنابراین امنیتی کردن نظام مالی جهان یک ضرورت است. ضمن اینکه در سطح حاکمیتی، همزمان از دولتها و بانکها برای تحقق اهدافش استفاده میکند.
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: در سطح بازیگران، از نهادهای بینالمللی مانند بانک جهانی و IMF تا دولتها، اصناف، اتحادیهها، و افراد را مخاطب قرار میدهد و از آنها پاسخ میخواهد. ضمن اینکه در سطح کارکردی، اولا با استانداردسازی نظام بانکی، خود را پشتیبان بانکها در مقابل ریسک های اقتصادی معرفی میکند، ثانیا برای جامعه جهانی کارکرد مبارزه با تروریسم دارد و ثالثا این مطلب را ترویج میکند که اگر استانداردهای مورد نظر این نهاد اجرایی شود، به دلیل کاهش فساد در سیستم مالی، توسعه اقتصادی بیشتری اتفاق خواهد افتاد. در نهایت در سطح ضمانت اجرایی، با ابزار گزارشدهی، اقدامات تقابلی و تبدیل شدن به مرجع سنجش سلامت بانکی، امکان تخطی را به حداقل ممکن کاهش میدهد.
وی با بیان اینکه این سازماندهی جدید برای کسانی که نظم موجود را ناعادلانه میدانند، محدودیتهای جدی ایجاد میکند. ضمن اینکه استانداردهای دوگانه اعمال میکند (کافی است نگاه کنید به میزان پولشویی امارات متحده عربی و پاناما و ندیده گرفتن آن توسط FATF). همچنین یک نظم سیاسی-امنیتی جدید و یکجانبه گرایانه و متفاوت از دوران جنگ سرد و حتی واقعه ۱۱ سپتامبر شکل گرفته است. قدرت را به صورت هوشمند (ترکیب قدرت نرم و سخت، بسته به نیاز) اعمال میکند.
قالیباف با طرح این که چه باید بکنیم افزود: اول این باید بپذیریم محیط استراتژیک تغییر کرده است. دشمنان و رقبا از انواع قدرت استفاده میکنند، اگر لازم بود، حمله سخت انجام میدهند، مانند آنچه در عراق و لیبی و افغانستان و سوریه شاهد بودیم؛ و اگر شرایط اقتضا کند، از طریق قدرت نرم، مانند تحریم و فشار و ... وارد میشوند. آنها از اقناع، هنجارسازی، مشروعیتسازی، قانونگذاری، هویت سازی و غیریتسازی و استانداردسازی برای پیشبرد اهداف خود بهره میبرند.
وی درباره گزینههای پیش روی جمهوری اسلامی ایران اظهار داشت: عدهای میگویند توصیههای FATF را بپذیریم و بهانه را از آمریکا بگیریم. فرض کنید این کار را انجام دادیم. روشن است که از تحریم خارج نمیشویم. اطلاعات اقتصاد غیر رسمی مان را هم مطابق توصیهها باید در اختیار این نهاد بگذاریم و این نهاد به طرفةالعینیهمه را میبندد! به دست خودمان رگ حیات خودمان را قطع کردهایم.
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با تاکید بر اینکه معنی ندارد تمام اطلاعات خودمان را در معرض خطر قرار دهیم وقتی که تحریم هستیم گفت: پیوستن به FATF قبل از برداشته شدن تحریمها خودکشی است همچنین در صورتی که راههای دورزدن تحریم ها برای دشمن معلوم شد، چه باید بکنیم؟ ضمن اینکه اجرایی کردن توصیه های FATF پاسخ قانع کننده ای به این پرسش نمی دهند.
وی افزود: در طرف مقابل موافقان عدهای به درستی میگویند نپذیریم و بگوییم نه. بسیار خوب الان میگوییم نه. با واقعیت اعمال فشار روزافزون چه میکنیم؟ نقشه راه فردای «نه» گفتن چیست؟ به نظر میرسد هر دو راه پیشنهادی، منتج به هدف دلخواه ما نمیشود. پس باید راهی «بسازیم».
قالیباف گفت: واقعیت این است که عنصر کلیدی برای «ساختن راه»، برای مواجهه فعالانه با FATF ، «زمان» است. ما نیازمند زمان هستیم تا اولا شناخت دقیقی برای پاسخ دادن و نقشه راه فردای پاسخ داشته باشیم. ثانیا نیازمند زمان هستیم تا بنیه اقتصادی کافی برای تصمیم بله یا نه خودمان را بر مبنای اقتصاد مردمی و ظرفیتهای داخلی بسازیم؛ به سازو کار بانکی و نقدینگی مان سروسامان بدهیم. ثالثا نیازمند زمان هستیم تا ذینفعان واقعی این تصمیم، یعنی مردم، در قالب تشکلهای صنفی و نهادهای دولتی و خصوصی، تجار، وکلا، صنعتگران و... در گفتگویی ملی برای این تصمیم شرکت کنند لذا «تعلیق تصمیمگیری» برای تحقق این شرطهای لازم تصمیمگیری درست است.
وی خاطرنشان کرد: تصمیم گیری رد یا قبول بدون نقشه راه و فراهم نمودن الزامات ره به جایی نمی رود به من ایراد می گیرند که چرا محکم نمی گویی پذیرش یا عدم پذیرش ! حتما منفعت سیاسی در این است که یکی از این دو گزینه را انتخاب کنم اما منفعت بالاتر مصالح ملی است. تنها راه موفقیت و عبور ما از این گردنه مواجهه فعالانه با FATF است ابتدا باید اشراف و شناخت تخصصی و فنی کاملی از مناسبات اجرای این سازوکارها ایجاد شود و همه راههای نفوذ و ضربه به امنیت کشور بسته شود و برای آن تدبیر شود همزمان باید از ظرفیت های دیپلماتیک و رایزنی های بین المللی به منظور تاثیر در ساختار fatf و دیگر مجموعه های تاثیرگذار مشابه استفاده کنیم
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: باید موضع گیری در فرآیند پذیرش توصیه های fatf را به نسبت تحریم های ظالمانه و موضع گیری های خصمانه آمریکا و متحدانش و همچنین مواضع دوگانه و بی حاصل اروپاییان تنظیم کنیم.
وی تصریح کرد: باید از دیپلماسی اقتصادی نهایت استفاده را ببریم و در عرصه یارگیری اقتصادی تلاش کنیم بویژه در منطقه نقش تاثیرگذارترین ایفا کنیم و ضمنا الزامات داخلی تقویت اقتصاد ملی را مجاهدانه بدون ملاحظات سیاسی و گروهی اجرا کنیم مردم به مسوولان چشم امید بسته اند هیچ فوت وقتی قابل اغماض نیست اصلاح نظام پولی و بانکی و بودجه ریزی کشور اصلاحات اساسی نیاز دارد حمایت از تولید به اصلاحات اساسی نیاز دارد تا زمانی که این اصلاحات اساسی صورت نگیرد هزار امضا پای هزار معاهده هم مشکل ما را حل نمیکند. لذا تعلیق تصمیم گیری به معنی دست روی دست گذاشتن و رای ممتنع دادن و به قضا و قدر متوسل شدن نیست بلکه به معنای چنین مواجهه فعالانه ای هم در عرصه داخلی و هم در عرصه بین المللی است که با همدلی و عزم همه مسوولان قوای سه گانه امکانپذیر است.
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۵۳۴۹۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روند افزایشی خودکشی از ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱
خودکشی، امری عمومی در جوامع انسانی است. از این رو، میتوان آن را هم در تمام جوامع و هم در دورههای گوناگون تاریخی سراغ گرفت. هر چند خودکشی با عوامل محیطی و اجتماعی ارتباطی تنگاتنگ دارد، اما همیشه و در هر شرایطی به عنوان مسأله اجتماعی بروز پیدا نمیکند. آن چه که خودکشی را در سطح مسأله اجتماعی بازنمایی میکند، از یک سو نرخ خودکشی و از سوی دیگر احساس عمومی نسبت رواج آن و نیز تمایل به خودکشی است. نرخ خودکشی هر چند خود را در آمارها نشان میدهد، اما در مواجهه با مصادیق خودکشی، فهم عامه نیز درکی از رسیدن تعدد خودکشی به مرزهای نوعی از ترس اجتماعی دارد؛ چرا که خودکشی در شرایط آنومیک و بحرانی، پدیدهای سرایتی است و با گسترش و تنوع آن، افراد مستعد را به خود مشغول میکند.
-اگر فضای اجتماعی تقویت کننده این تمایل و احساس باشد، خودکشی مانند یک ویروس ذهنی، افراد بسیاری را با خود درگیر میکند. خودسوزی زنان ایلامی نمونه بارز این سرایتپذیری است. خودکشی پزشکان نیز از این نوع است؛ وقتی پزشکی که از نظر ما دارای شغلی با منزلت اجتماعی بالایی است و به نظر موفق میآید، به عنوان فردی اثرگذار بر محیط خود نقشآفرینی میکند، دست به خودکشی میزند، دیگر پزشکان را به عنوان راهی برای رهایی از فشارهای محیطی به اندیشه وامیدارد. این که در مدت کوتاهی، جامعه با خودکشی افرادی مواجه شده که پیش از آن یا در این باره خبری نمیشنید و یا چنان نادر بود که شاخکهای فهم عامه نسبت به آن به عنوان موضوعی متفاوت حساس نمیشد، واجد اهمیت است. ۲۰ خودکشی موفق پزشکان در سال گذشته، عدد کوچکی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت. خودکشی کارگران در محل کار خود از طریق حلق آویز و یا خودسوزی که سال گذشته موارد متعددی گزارش شد، از این زمره است که میتواند به راحتی به دیگرانی که آن شرایط را دارند، سرایت کند.
وقتی به خودکشی به عنوان پدیده اجتماعی نگاه میکنیم، باید آمار آن و روند تحولات آن را مورد توجه قرار دهیم. متأسفانه آمار خودکشی در ایران چندان دقیق نیست. سابقه گردآوری منظم آمار خودکشی در ایران چندان طولانی نیست و ما اطلاعات دقیقی از آمار خودکشی دهههای گذشته را یا نداریم و یا دقیق نداریم. به عنوان مثال، آمار ثبتی مشخصی از خودکشی پیش از انقلاب و دو دهه اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی نداریم. در حال حاضر نیز بین آمار انتشار یافته از سوی مرکز آمار ایران در سالنامههای آماری که عمدتا متکی به آمار نیروی انتظامی است با آمار پزشکی قانونی تفاوت وجود دارد که قابل توجیه است(اولی مربوط به خودکشی در صحنه وقوع خودکشی و دومی مربوط به نتیجه خودکشی پس از رساندن فرد به بیمارستان و عدم موفقیت درمان در مورد تعدادی دیگر میشود)، اما انتشار دوگانه آن میتواند موجب خطای توصیف و تحلیل پدیده خودکشی شود.
به عنوان مثال دادههای سالنامه آماری مرکز آمار ایران طی سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۱ نشان میدهد که ۲۷۱۶۸ نفر بر اثر خودکشی فوت شده بودند. این در حالی است که براساس آمار سازمان پزشکی قانونی کشور فوتشدگان ناشی از خودکشی در این دوره ۳۸۶۹۱ نفر بود که حدود ۱۱۵۲۳ نفر بیشتر از مرکز آمار ایران است. به هر صورت باید در نظر داشته باشیم که آمار موجود در ایران، حداقلی است و واقعیت تعداد خودکشی بیش از تعدادی است که اعلام میشود؛ چرا که باید در نظر گرفت که ما در ایران با نوعی از پنهان کاری در بیان خودکشی در برخی از لایههای اجتماعی به خاطر انگ خودکشی مواجه هستیم، و یا حتی نگاه امنیتی به خودکشی در بین برخی افراد و سازمانها میتواند در انتشار آمار خودکشی سهم داشته باشد. با این حال، بر اساس آمار منتشر شده که وضعیت حداقلی را به نمایش میگذارد، میزان و روند خودکشی در ایران، قابل تأمل است و نیازمند توجه خاص به شرایطی که در حال تشدید خودکشی در ایران است.
اطلاعات آماری مربوط به خودکشی در سال گذشته(۱۴۰۲) هنوز منتشر نشده است، اما در سال ۱۴۰۱ بنا به گفته رییس مرکز مشاوره دانشگاه علوم پزشکی ایران بیش از ۶ هزار نفر بر اثر خودکشی فوت کردهاند که به نظر میرسد در سال ۱۴۰۲ افزایش قابل ملاحظهای داشته است. تعداد خودکشی منجر به فوت در سال ۱۴۰۰ از سوی نیروی انتظامی ۵۰۸۵ نفر بیان شد که در سال ۱۴۰۱ حداقل ۱۸ درصد رشد داشته است. اگر سال ۹۵ را برای مقایسه در نظر بگیریم، تعداد خودکشی منجر به مرگ در ایران حدود ۵۹ درصد رشد داشته است. این میزان رشد، نشان میدهد که نمیتوان مدعی بود رشد خودکشی تابعی از رشد جمعیت است؛ چرا که جمعیت ایران طی این ۷ سال، ۵۹ درصد رشد نداشته است. رشد جمعیت ایران در سال ۱۴۰۱ در مقایسه با سال ۹۵ حدود ۹.۵ درصد میشود؛ بنابر این، درصد رشد خودکشی در ایران طی این مدت حدود ۶.۲ برابر درصد رشد جمعیت بوده است. پس باید علل افزایش میزان خودکشی را جای دیگری جستجو کنیم.
از زوایهای دیگر به آمار خودکشی در ایران نگاهی بیاندازیم. نرخ خودکشی موفق که بر مبنای ۱۰۰ هزار نفر محاسبه میشود در سال ۱۴۰۱ بنا به گفته رییس مرکز مشاوره دانشگاه علوم پزشکی ایران به ۷.۴ نفر رسید. کافی است بدانیم نرخ خودکشی در سال ۱۳۸۸ حدود ۴.۱ نفر بود؛ یعنی طی ۱۴ سال اخیر بر نرخ خودکشی ۳.۳ نفر افزوده شده است. به عبارتی، نرخ خودکشی در دو دهه اخیر رو به فزونی بوده است و در مقایسه با سال ۸۸ فاصله اندکی تا دو برابر شدن دارد. این در صورتی است که نرخ اقدام به خودکشی در اوایل دهه ۶۰ حدود ۱.۳ بود؛ که قطعا نرخ خودکشیهای موفق در آن سال بسیار کمتر از این میزان است. با توجه به این که به ازای هر خودکشی موفق بین ۲۰ تا ۳۰ برابر اقدام به خودکشی داریم، احتمالا در سال ۱۴۰۱ بین ۱۲۰ تا ۱۸۰ هزار اقدام به خودکشی داشتیم.
حال اگر حد وسط این دو را در نظر بگیریم بر حسب ۱۵۰ هزار اقدام به خودکشی، نرخ اقدام به خودکشی ۱۷۶.۵ خواهد بود؛ یعنی در سال ۱۴۰۱ از هر ۱۰۰ هزار نفر ۱۷۶.۵ نفر اقدام به خودکشی کردهاند که در مقایسه با ابتدای دهه ۶۰ نرخ اقدام به خودکشی حدود ۱۳۵ برابر شده است. این افزایش عجیب، ناشی از شرایط کلان حاکم بر جامعه ایران و سیر تحولات آن در چند دهه گذشته است. باید توجه داشت که انباشت مسائل در شرایط کنونی بهویژه چند سال اخیر، به شرایط فوق هشدار رسیده و ضروری است نهادهای مسئول نسبت به آن توجه ویژه داشته باشند. این توجه نه در تقویت فعالیتهای مددکاری مانند اورژانس ۱۲۳ ـ که البته در جای خود بسیار مهم است ـ بلکه به تغییر رویههایی معطوف است که جامعه ایرانی را با بحران گذران زندگی و فرایند کاهش شأن انسانی افراد در موقعیتهای پایدار و بازتولیدشونده توهین و تحقیر و تبعیض، و نادیده گرفتن حقوق شهروندی و حق فردیت مواجه کرده است.
نرخ خودکشی موفق در ایران از سال ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱(به ازای ۱۰۰ هزار نفر)
بیشتر بخوانید:
۲۱۶۲۱۶
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901656